منم مجنون دیگر گر تو لیلای دگر هستی
دلی دارم برای عشق ورزیدن اگر هستی
هنوز ای همدم شب های تاریکم چو می خندی
برایم از سام صبحدم هم تازه تر هستی
خیالی یا که خوابی یا که رویایی نمی دانم
تویی که با تمام لحظه هایم هم سفر هستی
چگونه سر نیفشانم من سرگشته ی شیدا
برای تو که در عاشق کشی این گونه سر هستی
چه بیم از روزگار پیر وقتی در دل تنگم
هنوز ای عشق ایام جوانی شعله ور هستی
نظرات شما عزیزان: